اساساً شيعه در مفهوم خلافت با اهل سنت اختلاف دارند، زيرا كه اهل سنت خلافت را يك مقام عادى مى دانند و مى گويند: خليفه آن است كه زمام امور مسلمانها را به دست گرفته و جامعه اسلامى را اداره كند.
ولكن شيعه مى گويد: همانطورى كه مقام نبوت يك منصب الهى و آسمانى است و با تعيين مردم نيست، خلافت هم به اختيار مردم، حتى به اختيار پيغمبر هم نيست، بلكه يك مقام الهى و آسمانى است. پس، بايد خليفه با تعيين خدا و پيغمبر عملى شود، خليفه بايد معصوم بوده و به تمامى نيازهاى بشر دانا و بصير باشد.
لذا شيعه عقيده دارد كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به دستور حضرت حق، على عليه السلام را به مقام ولايت نصب كرده و از مردم بيعت گرفت. و نصوصى كه شيعه ها به آن اعتماد كرده اند، رواياتى است كه از طرق خود اهل سنت به طور متواتر نقل شده است. و ما به طور اجمال به ذكر چند مورد اكتفا كرده و باقى را به كتابهاى مفصّلى كه در اين باره تأليف شده است وامى گذاريم:
الف) دعوت بنى هاشم
روز نزول آيه «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دستور داد على عليه السلام غذايى تهيه كرد، مردان بنى هاشم را كه تقريباً چهل نفر بود، دعوت نمود، پس از صرف غذا فرمودند:
«اى اولاد عبدالمطلب! قسم به خدا، من فردى را در ميان عرب سراغ ندارم چيزى براى قوم خود آورده باشد، بهتر از آنچه كه من آورده ام، خدا مرا امر فرموده است كه شما را به سوى آن دعوت كنم ....
كدام يك از شما شريك رنج ها و زحمت هاى من مى شود؟ به اين شرط كه او برادر من، وصىّ و جانشين من در ميان شما باشد. همه ساكت ماندند، تا اينكه على عليه السلام به پاخاست و دست بيعت داد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دست به گردن على عليه السلام گذاشت و فرمود: اين برادر و وصىّ و جانشين من است، سخنانش را بشنويد و اطاعت كنيد!(1)
اين قصه فكر را درباره خلافت عوض كرده و پاره اى از مشكلات تاريخى را حل مى كند:
اولًا: معلوم مى شود كه خلافت اميرالمؤمنين على عليه السلام، از روز بعثت توأم با نبوت اظهار شده، و اختصاص به روز غدير ندارد، گويى كه اساس رسالت پس از توحيد، نبوت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ولايت على عليه السلام بوده است.
ثانياً: از اينجا روشن مى شود كه چرا رسول اكرم صلى الله عليه و آله از روز بعثت تا وفات، در موارد زياد و زمان هاى مختلف، تصريحاً و تلويحاً راجع به خلافت على عليه السلام سخن گفته، با آنكه از روز غدير هنوز خبرى نبوده است.
حليةالاولياء و ينابيع المودة و نورالابصار و تاريخ الخلفاء و خصائص نسائى و فرائد السمطين و مناقب خوارزمى و تاريخ ابن عساكر و مستدرك حاكم مملو از اين اخبار است.
زيرا كه واضح است خلافت از روز بعثت بوده، و حضرت در هر مقام مناسبى، اين فرض الهى را به مردم ابلاغ مى كرده، تا اينكه روز غدير در ميان جماعت انبوه، بيعت عمومى به عمل آمد.
ب) حديث غدير
در سال دهم هجرت، پيغمبر اكرم صلی الله عالیه و آله و سلم هنگام مراجعت از «حجةالوداع»، به دستور خدا مردم را در سرزمين غدير (جايى است ميان مكه و مدينه) گرد آورده و از جهاز شترها، منبرى تشكيل دادند.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله برفراز آن درآمد و خطبه اى خواند و على عليه السلام را به ولايت و خلافت بعد از خود نصب، و از مردم بيعت گرفت.
اين حديث را صد و ده نفر از صحابه روايت كرده اند و به طرق مختلف در كتب اهل سنت ثبت شده است. براى تفصيل اسانيد حديث، بايد به كتاب عبقات الانوار، «ميرحامد حسين هندى» و الغدير، ج 1 مراجعه كرد.
اين حديث، ميان اهل حديث و تفسير و لغت و تاريخ شهرت كامل دارد، و شعراى اسلام تاكنون هزاران اشعار در اين باره سروده اند.
انس بن مالك و براءبن عازب و بريده و ابوهريره و ابوبكر (خليفه اول) و ام سلمه- همسر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله- و ابى بن كعب و ديگران از راويان اين حديثند.
ج) حديث ثقلين
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در موارد زيادى صحابه را مخاطب ساخته و فرمود: ميان شما دو امانت سنگين مى گذارم:
كتاب خدا (قرآن) و عترت من، اينها از همديگر جدا نمى شوند تا مرا در روز قيامت ملاقات كنند(2).
د) حديث «الخلفاء بعدي اثنى عشر»
از طرق اهل سنت روايت شده كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: جانشينان من دوازده نفرند، به شماره نقباى بنى اسرائيل، همه آنها از قريش- و به روايتى از بنى هاشم- هستند(3).
احاديثى كه دلالت مى كند بر اينكه جانشينان رسول اكرم صلى الله عليه و آله دوازده نفرند، از طرق مشهور و منقول است ....
زمان و مكان به خوبى روشن مى سازد، كه مراد رسول اكرم صلى الله عليه و آله از جانشينان دوازده گانه، اهل بيت و عترت او هستند، زيرا نمى شود گفت كه مراد از آن خلفاى راشدين اند، چون آنها از دوازده نفر كمترند، و نمى شود گفت كه پادشاهان بنى اميه مراد است، چون آنها از دوازده بيشترند و علاوه، با آن فجايعى كه انجام دادند، هرگز نمى توانند جانشين پيغمبر باشند و نمى شود گفت كه مراد پادشاهان بنى عباس است، چون آنها هم از دوازده نفر بيشترند.
پس ناچاريم بگوييم كه مراد اهل بيت عليهم السلام بودند، زيرا كه آنها داناترين، پاكترين و پرهيزكارترين مردم زمان خود بودند.
ساير روايات و مدارك آنها
و غير از اينها، استناد كرده اند به حديث مباهله و خاصف النعلين و حديث طير مشوى و حديث منزلت، كه هر يك با طرق مختلف، در كتب اهل سنت درج شده است. براى مزيد معرفت به كتاب «عبقات» و «الغدير» مراجعه شود.
البته احاديث زيادى هم وارد است و دلالت مى كند بر اينكه بايد امت اسلامى از منويّات اهل بيت پيروى كنند.
و حديث: «مثل أهل بيتي كسفينة نوح من ركبها نجى و من تخلّف عنها غرق» را كه «ابن صباغ»، در «الفصول المهمه» ص 10 و «ينابيع الموده» ص 117، 257 و «نورالابصار» ص 114 و «اسعاف الراغبين» ص 111 نقل كرده اند.
و در «الفصول المهمه» و «اسعاف الراغبين» از ابوذر، از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: اهل بيت مرا به مثابه سر از بدن، و چشم از سر قرار بدهيد، زيرا بدن بدون سر راه به جايى نمى برد، و سر بى چشم راه را پيدا نمى كند.
و در «ينابيع المودة» ص 136، 142، 216، 190، 258، و «فصول المهمة» ص 11 و «كفاية الطالب» ص 188، از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده اند كه فرمود:
من با آنها كه با على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام سر جنگ دارند، جنگ مى كنم، و با كسانى كه با اينها سلم هستند، سلم هستم.
ابن عساكر در تاريخ خود، ص 204، ج 4 و ينابيع المودة ص 245، 247، 87 و نورالابصار ص 111، 112 و فصول المهمة ص 8 از ابى سعيد خدرى و ينابيع المودة ص 7، 87، 138، 188، 190، 243، 400 از امام حسن عليه السلام و سعيدبن ابى وقاص و نورالابصار ص 111 و ابن عساكر ج 4، ص 204، ج 5، ص 204 و كفاية الطالب ص 12 و 228 و صحيح مسلم ج 7، ص 130 از عايشة از ام سلمة و ينابيع المودة ص 190 و 87 از واثلة بن الاسقع، و ص 190 از الحمراء و ص 190 از معقل بن يسار، و نورالابصار ص 112 از انس بن مالك، و ينابيع المودة ص 190 و 87، و كفايةالطالب ص 32، 227 از عمرو بن ابى سلمة، و مقاتل الطالبيين ص 33، نقل كرده اند كه آيه تطهير در شأن اهل بيت نازل شده است.
ينابيع المودة و فصول المهمة و نورالابصار و اسعاف الراغبين و صواعق ابن حجر و فرائد السمطين و خصائص نسائى و ساير كتب، از اين روايات مشحون است و از همه اين احاديث استفاده مى شود كه اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله مقتداى ملت و امام امت و پيشواى جمعيت اند.
منبع: قسمت توضیحات کتاب شیعه (مصاحبات علامه طباطبایی با هانری کربن) (لازم به ذکر است که قسمت توضیحات این کتاب نوشته سید احمد خسروشاهی و علی احمدی میانجی میباشد)
*****************************************************************************************************************************************************************
پی نوشت ها به نقل از کتاب شیعه:
1: طبرى، ج 2، ص 63؛ كامل، ج 2، ص 22؛ ابوالفداء، ج 1، ص 119؛ حياة محمد هيكل، طبع اول؛ مسند احمد، ج 1، ص 159 و 111.
و اين حديث را ابن كثير در البداية و النهاية، ج 3، ص 352؛ و طبرى در تفسير كبير، ج 19، ص 68 و 69 نقل كرده اند و به جاى وصيى و خليفتى، «كذا و كذا» نوشته اند. و در ذيل قصه «اسمعوا له و اطيعوا» نقل كرده اند
2: اين حديث را احمد در مسند، ج 3، ص 17، 14، 26، 59 و ج 4، ص 366 و ج 5 ص 181، 189؛ ينابيع، طبع بمبئى، ص 17، 18، 23، 247، 252 از طرق مختلف نقل كرده؛ اسعاف الراغبين، ص 110؛ الفصول المهمة، ابن صباغ، ص 24؛ كفايةالطالب، گنجى شافعى، ص 130؛ يعقوبى، ج 2، ص 92؛ حديث الثقلين، شيخ قوام الدين قمى نقل كرده اند
3: ينابيع المودة، ص 18، 373؛ بخارى، احكام، باب 15؛ صحيح مسلم، ج 6، ص 2، از طرق متعدده؛ البداية و النهاية، ج 6، ص 245؛ مسند احمد، ج 1، ص 397 و ج 5، ص 77، 86، 89، 90، 92، 95، 97، 101، 106- 108
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب