سؤال
منظور از «بدا» كه جزء عقايد ما شيعيان است چيست و آيا صحّت دارد كه بعضى مى گويند حضرت امام صادق عليه السلام قبل از وفات فرزند خود «اسماعيل» مى فرمود: امام بعد از من فرزندم اسماعيل است، ولى پس از آن كه اسماعيل در زمان حيات آن حضرت وفات كرد، حضرت فرمود: در مورد امامت اسماعيل براى خداوند بدا حاصل شد؟!
پاسخ
متأسّفانه موضوع «بدا» از موضوعاتى است كه دستاويز عجيبى براى بعضى از مخالفان شيعه و حتّى بعضى از دشمنان اسلام شده است؛ آنها بدون اين كه كوچكترين تحقيقى درباره اين مطلب در كتابهاى بزرگان شيعه و دانشمندان «عقايد و مذاهب» اسلام بكنند، تنها به همين يك كلمه چسبيده و قلم فرسايى و تفسيرهايى كه كمترين ارتباط به عقايد شيعه ندارد، براى آن كرده اند و مطالب موهوم و بى اساس به ما نسبت داده اند.
اينگونه تفسيرهاى نابجا مسلّماً كار يك دانشمند و محقّق (حتّى از مخالفين) نيست، كار افراد متعصّب و لجوجى است كه هميشه دنبال بهانه و دستاويزى مى گردند كه اغراض خود را در سايه آن انجام دهند؛ همواره به فكر اين هستند كه از طرف مقابل كلمه اى بشنوند كه بتوانند براى آن تفسيرهاى نامناسب و گمراه كننده اى بنمايند و روى آن تبليغات مسموم و زهرآگين كنند و به اصطلاح جنگ اعصاب روى آن راه بيندازند؛ لفظ «بدا» از جلمه اين الفاظ است.
در هر حال براى روشن شدن حقيقت معناى كلمه «بدا» از نظر عقايد شيعه، كافى است به بيان ساده و مختصرى كه ذيلًا گفته مى شود، توجّه فرماييد:
اصولًا كلمه «بدا» در لغت عربى به معناى آشكار شدن است. قرآن مجيد درباره ظالمان و ستمگران مى گويد: «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا؛ در آن روز اعمال بدى را كه انجام داده اند براى آنها آشكار مى شود (و نتيجه كردار سوء خود را مى بينند)».(زمر/48) در عبارت عربى گاهى گفته مى شود: بدا من فلان كلام فصيح يعنى از فلان شخص كلام فصيحى صادر شد و گاهى به جاى كلمه «مِن»، «لام» گذارده مى شود و مى گويند:
بدالفلان كلام فصيح و معناى آن عيناً همان معناى جمله اوّل است، يعنى سخن فصيحى از او آشكار شد.
اكنون كه معناى جمله «بدالفلان» و امثال آن را دانستيم، برگرديم به اصل مطلب:
بسيار مى شود كه مقدّمات كارى در نظر ما از هر جهت مهيّاست، ولى پيشامدهاى غير منتظره اى رخ مى دهد و آن وضع به هم مى خورد و آن كار انجام نمى شود. در اينجا گفته مى شود: خدا نخواست چنين مطلبى انجام يابد، و ممكن است در همين جا كلمه «بدا» به كار برده شود و گفته شود: «بداللَّه انّه لا يريد هذا» يعنى از خداوند آشكار شد كه نمى خواهد اين كار انجام شود. بنابر اين مقصود اين نيست كه براى خدا آشكار شد، تا مستلزم جهل به تقدير دوّم باشد بلكه مقصود اين است كه از خدا براى ما آشكار گشت.
بديهى است اين مطلب اشكالى ندارد و موضوعى است كه در طول زندگى هركس بارها واقع مى شود كه امورى برخلاف آنچه انتظار مى رفت رخ مى دهد، اين همان «حقيقت بدا» است.
حال ببينيم چگونه اين موضوع با عقايد مذهبى ما آميخته شده و رابطه پيدا كرده است؟
ما معتقديم (و آيات قرآن مجيد و اخبار هم گواهى مى دهد) كه بسيار مى شود مقدّمات بلا و ناراحتى هايى فراهم مى گردد و شايد انتظار آن هم مى رود، امّا مردم به سوى خدا مى روند، دعا مى كنند و دست از كارهاى ناروا مى كشند، نسبت به يكديگر خوبى مى كنند و كارهاى نيك انجام مى دهند و خداوند به بركت اين اعمال، بلا و بدبختى و ناراحتى را بر مى گرداند، اين يكى از موارد بدا است.
گاهى هم بعكس، مقدّمات خوشبختى و نعمت فراهم شده و مردم كارهايى انجام مى دهند كه ورق بر مى گردد، اين برگشت ورق همان بداست.
بسيار مى شود كه سرنوشت انسان، بر اثر اعمال خوب و بد او تغيير مى يابد و اين يكى از افتخارات ماست كه سرنوشت خود را مربوط به اعمال خويش مى دانيم.
ممكن است گفته شود اينكه در اين موارد گفته مى شود براى خدا «بدا» رخ داد، نظر به ظاهر كار و از ديدگاه فكر ما و محاسبات ماست، زيرا انسان روى محدوديّتى كه دارد، تصوّر مى كند كه فلان حادثه قطعاً رخ خواهد داد، يا حتماً جامه عمل نخواهد پوشيد، وقتى خلاف آن را مشاهده كرد و ديد كه محاسبات او اشتباه بوده است، روى مقياس فكر خود مى گويد: براى خدا «بدا» رخ داده در صورتى كه آنچه شايسته مقام اوست «بدا» نيست بلكه «ابدا» است؛ يعنى چيزى را كه از نظر ما مخفى بود، آشكار ساخت.
خلاصه، وقوع حوادث غير مترقّبه و برخلاف شرايط در نظر ما «بدا» است، يعنى چيزى كه پنهان بود، براى ما آشكار گشت؛ ولى درباره خدا «ابدا» يعنى اظهار است و چيزى را كه مخفى كرده بود، آشكار مى سازد و اين كه درباره خدا گاهى به جاى «ابدا» به كار مى رود، روى يك نوع مقايسه است كه گفته شد.
امّا در مورد اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام جريان چنين بوده است كه حضرت مى فرمايد: «چنين مقدّر بود كه فرزندم اسماعيل به قتل برسد، من دعا كردم و از خدا خواستم شرّ دشمنان را از او برگرداند، خداوند دعاى مرا اجابت كرد و فرزندم به قتل نرسيد، بداللَّه فى اسماعيل» اين مضمون حديثى است كه در بسيارى از كتب شيعه نقل شده و معناى آن با در نظر گرفتن بيانات گذشته، بسيار روشن است كه نه مربوط به مسأله امامت اسماعيل بوده و نه پشيمان شدن خداوند!
ولى همانطور كه گفتيم افراد متعصّب و لجوجى كه سعى دارند از هر جريانى سوء استفاده و سمپاشى كنند كلمه «بدا» را دستاويز كرده و گفته اند: «شيعه عقيده دارد كه خداوند گاهى از كار خود پشيمان مى شود و تجديد نظر مى كند همانطور كه بنا بود اسماعيل فرزند برومند امام صادق عليه السلام به امامت برسد و بعد پشيمان گرديد!» در حالى كه از نظر تمام دانشمندان شيعه هركس چنين عقيده اى داشته باشد، كافر است.
اين نسبت ناروا كجا و عقيده شيعه كجا! معلوم نيست چرا اين گونه افراد حتّى حاضر نيستند يكى از كتابهاى بزرگان و محقّقان شيعه را مطالعه كنند و حقيقت را دريابند و بدانند اوّلًا: «بدا» يعنى چه و ثانياً: داستان حضرت اسماعيل چه بوده است!
ما اميدواريم ابرهاى تاريك بدبينى و تعصّب از افق آسمان اسلام كنار برود؛ سمپاشى هايى كه مايه تفرقه و پراكندگى صفوف مسلمانان است و به وسيله افراد بى اطّلاع و معصّب مى شود، خاتمه پيدا كند.
منبع: پاسخ به پرسش های مذهبی
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب