سؤال
هنگام وقوع حوادثى از قبيل زلزله و سيل، عدّه اى از مردم سؤالاتى از اين قبيل از خود مى كنند:
«چرا گاه و بيگاه زمين لرزه ها و سيلها و بيمارى هاى واگير و مانند اينها خرمن هستى عدّه اى را مى سوزاند؟» «چرا اين حوادث در بعضى از نقاط روى مى دهد و بعضى ديگر سالم مى مانند»؟ «فلسفه نزول اين آفات و بلاها چيست»؟ «آيا فقط عدّه اى گناهكارند و بايد مجازات شوند و عدّه اى ديگر بى گناهند»؟ چرا، چرا و ...؟
پاسخ
اساساً تا آنجا كه ما اطّلاع داريم و كتبى كه از دانشمندان گذشته به ما رسيده گواهى مى دهد، اين گونه سؤالات هميشه در ميان عدّه اى از افراد بشر بوده است بخصوص هنگام وقوع حوادث ناگوار، بيشتر به اين فكر فرو مى رفتند. حتّى تاريخ عقايد و اديان نشان مى دهد كه راه نيافتن به پاسخ واقعى همينگونه سؤالات احياناً سبب توجّه بعضى به عقيده «مادّيگرى» و «الحاد» و روى گردانيدن از اصل «توحيد و خداشناسى» شده است؛ زيرا در اثر مطالعه سطحى و قضاوت عجولانه هنگام بروز اين قبيل حوادث، آنها را در قيافه هولناك و تنفّرآميزى مى بينند و گاهى از آنها به خشم طبيعت و يا قهر آن! تعبير مى كنند، در صورتى كه اگر قيافه واقعى آنها را با عينك عقل و انديشه نگاه كنيم، نتيجه ديگرى به دست مى آيد.
توضيح اين كه: قضاوت ما درباره سود و زيان هرچيزى همواره نسبى است، آنچه سود خود ماست خوب و مفيد و آنچه بر زيان ماست بد و مضر مى دانيم و هرگز حساب نمى كنيم كه فلان حادثه كه در سرنوشت ما اثر بدى گذاشته در اجتماع و آينده چه آثارى به بار خواهد آورد، زيرا يك مادّه شيميايى ممكن است براى ما سمّى مهلك محسوب شود، در صورتى كه ممكن است براى ديگرى دارويى حياتبخش باشد و بالعكس ....
ولى آيا تنها سود و زيان ما مى تواند ملاك خوب و بدن بودن يك موجود، يا يك حادثه باشد و يا اين كه براى قضاوت كلّى و نهايى بايد مجموعه تأثيرات اين حادثه را در تمام موارد در نظر بگيريم و روى هم رفته مورد نظر و مطالعه قرار دهيم؟
براى روشن شدن اين حقيقت به مثال ساده زير توجّه كنيد:
هنگامى كه باران شديدى مى بارد، قهراً سود و زيانى به بار مى آورد؛ قضاوت مردم درباره آن مختلف است كسانى كه در اثر جارى شدن سيل خانه يا مزرعه شان آسيب ديده، ناله كنان مى گويند: نمى دانم چرا اين بلاى ناگهانى متوجّه من شد!
و ديگران كه از بى آبى باغ و كشتشان رنج مى برند و اين باران باعث وفور آب قنات يا نهرشان شده است، مى گويند: به به! چه نعمت بزرگى بود، خدا لطف خود را شامل حال ما كرده است!
ولى اگر مجموعه تأثيرات اين باران را در نظر بگيرند، همگى آن را «باران رحمت» مى نامند نه قهر طبيعت.
بعلاوه برخى از بلاها نعمت بزرگى هستند كه ما از حقيقت آنها غافليم؛
مثلًا، بعضى بيمارى هاست كه انسان در دوران عمر خود يك مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن اين است كه در وجود بيمار براى هميشه مصونيّتى در مقابل آن بيمارى يا بيمارى هاى مشابه آن ايجاد مى كند.
اگر به همان لحظه ابتلا نگاه كنيم، آن را بلا مى ناميم در صورتى كه اگر آثار آن را براى تمام عمر در نظر بگيريم قطعاً نعمت خواهيم خواند.
يكى ديگر از فلسفه بروز بلاها، درك وجود نعمتهاست.
قابل انكار نيست كه ما در يك دريا از نعمت و موهبت الهى غرق هستيم، ولى وجود بيشتر آن نعمتها را، درك نمى كنيم؛ مگر در صورتى كه موقّتاً آن نعمت از ما سلب شود. تصوّر كنيد اگر بيمارى در جهان وجود نداشت چگونه مى توانستيم بفهميم كه سلامت و صحّت ما چه موهبت بزرگى است؟ يا اگر تاريكى شب نبود، چگونه مى توانستيم بفهميم كه امواج نور آفتاب كه در روز بى دريغ بر چهره جهان پاشيده مى شود، چه نعمت گرانبهايى است؟ اگر گاه و بيگاه زمين- اين گهواره زندگى- در زير پاى ما مختصر لرزشى نداشت، آيا هيچ معلوم مى شد كه آرامش زمين يعنى چه؟ و اگر گاهى خشكسالى واقع نمى شد، آيا ممكن بود بدرستى نقش اساسى باران را در زندگى خود متوجّه شويم؟
بنابر اين براى اين كه بشر به مواهب بى شمار زندگى توجّه خاصّى پيدا كند و از آنها و خداوند موهبت بخش خود قدردانى كند، گاه و بيگاه تغيير مختصرى در آنها واقع مى شود تا ما را به اين حقيقت بزرگ و ارزنده واقف سازد. اين تغييرات مختصر و موقّتى همان است كه ما آن را «بلا» مى ناميم.
آيا به توجّه به اين نكته، اين «بلا» براى اجتماع انسان درس آموزنده اى نيست و آيا اگر آنها را «نعمت بزرگى» بناميم، جاى تعجّب دارد؟
امّا اين كه چرا اين بلاها در برخى از نقاط جهان واقع مى شود ... و چرا دامنگير برخى از مردم مى گردد ...؟
بايد توجّه داشت كه بلاها نيز منشأ طبيعى دارند، هر كجا شرايط ايجاب بكند بلا رخ مى دهد.
همانطور كه در روايتها نيز آمده است يكى از شرايط نزول بلا، شيوع برخى از گناهان بزرگ در ميان مردم است؛ در دعاى كميل چنين مى خوانيم:
«اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُ نُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ ...؛
بار خدايا! آن گناهان مرا ببخش كه نعمتها را دگرگون مى كند، بارالها! آن گناهان مرا بيامرز كه موجب نزول بلا مى شود!».
قرآن نيز مى فرمايد: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خاصَّةً؛ و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت، چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند.)»! (سوره انفال، آيه 25)
منبع: کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب
نظرات
از مطلب مفیدتان تشکر میکنم