طبق آيات 34 تا 36 سوره مبارکه بقره، بزرگترين افتخار و نقطه قوت، در وجود آدم، كه او را به عنوان يك برگزيده آفرينش مى توان معرفى نمود، و بهمين دليل مسجود فرشتگان شد همان آگاهى او از" علم الاسماء" و اطلاع از" حقائق و اسرار آفرينش و جهان هستى" بود.
پيدا است آدم بخاطر اين علوم آفريده شد، و فرزندان آدم اگر بخواهند تكامل پيدا كنند بايد هر چه بيشتر از اين علوم بهره گيرند، تكامل بيشتر هر كدام از آنها نسبت مستقيم با معلومات آنها از اسرار آفرينش دارد.
آرى قرآن با صراحت تمام عظمت مقام آدم را در اينها مى داند، ولى در تورات چنان كه مى خوانيم، سر بيرون رانده شدن آدم از بهشت و گناه بزرگ او را توجه به علم و دانش و دانستن نيك و بد مى داند!.
در فصل دوم" سفر تكوين" از تورات آمده است:
" پس خداوند خدا، آدم را از خاك زمينى صورت داد و نسيم حيات را بر دماغش دميد، و آدم جان زنده شد.
و خداوند خدا، هر درخت خوشنما و بخوردن نيكو، از زمين رويانيد، و هم درخت" حيات" در وسط باغ و درخت" دانستن نيك و بد" را ... و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت كه از تمامى درختان باغ مختارى كه بخورى، اما از درخت" دانستن نيك و بد" مخور چه در روز خوردنت از آن مستوجب مرگ مى شوى! ..."
و در فصل سوم چنين آمده است:
" و آواز خداوند خدا را شنيدند كه بهنگام نسيم روز در باغ مى خراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند خدا، در ميان درختان باغ پنهان كردند"!! و خداوند خدا آدم را آواز كرده، وى را گفت كه كجايى؟
او ديگر جواب گفت كه آواز تو را در باغ شنيدم و ترسيدم، زيرا كه برهنه ام! به جهت آن پنهان شدم! و خدا به او گفت كه تو را كه گفت كه برهنه اى؟! آيا از درختى كه تو را امر كردم كه نخورى خوردى؟!.
و آدم گفت زنى كه از براى بودن با من دادى او از آن درخت به من داد كه خوردم! ...
و خداوند خدا گفت كه اينك آدم نظر به" دانستن نيك و بد" چون يكى از ما شده است، پس حال مبادا كه دست خود را دراز كرده و هم از" درخت حيات" بگيرد و خورده دائما زنده ماند! پس از آن سبب خداوند خدا او را از باغ عدن راند، تا آنكه در زمينى كه از آن گرفته شده بود فلاحت نمايد! ..."
همانطور كه مشاهده فرموديد اين" افسانه زننده" كه در تورات كنونى بعنوان يك واقعيت تاريخى آمده است علت اصلى اخراج آدم را از بهشت، و گناه بزرگ او را توجه به علم و دانش و دانستن نيك و بد مى داند.
و چنانچه آدم دست به" شجره نيك و بد" دراز نمى كرد تا ابد در جهل باقى مى ماند تا آنجا كه حتى نداند برهنه بودن زشت و ناپسند است، و براى هميشه در بهشت باقى مى ماند.
به اين ترتيب مسلما آدم نبايد از كار خود پشيمان شده باشد زيرا از دست دادن بهشتى كه شرط بقاى در آن ندانستن نيك و بد است، در برابر بدست آوردن علم و دانش تجارت پر سودى محسوب مى گردد، چرا آدم از اين تجارت نگران و پشيمان باشد؟
بنا بر اين افسانه تورات درست در نقطه مقابل قرآن كه ارزش مقام انسان و سر آفرينش او را در" علم الاسماء" معرفى كرده قرار دارد.
از اين گذشته در افسانه مزبور مطالب زننده عجيبى در باره خداوند و يا مخلوقات او ديده مى شود كه هر يك از ديگرى حيرت انگيزتر است و آن عبارت است از:
1- نسبت دادن دروغ به خدا (چنان كه در جمله شماره 17 فصل دوم مى گويد: خداوند گفت از آن درخت نخوريد كه مى ميريد" در حالى كه نمى مردند بلكه دانا مى شدند).
2- نسبت بخل به خداوند- (چنان كه در جمله 22 فصل سوم مى گويد:كه خدا نمى خواست آدم و حوا از درخت علم و حيات بخورند و دانا شوند و زندگى جاويدان پيدا كنند).
3- امكان وجود شريك براى خداوند- (چنان كه در همان جمله مى گويد: آدم پس از خوردن از درخت نيك و بد همچون يكى از ما" خدايان" شده است).
4- نسبت حسد به خداوند (چنان كه از همان جمله استفاده مى شود كه خداوند بر اين علم و دانشى كه براى آدم پيدا شده بود رشك برد!).
5- نسبت جسم به خداوند (چنان كه از فصل سوم استفاده مى شود كه خداوند به هنگام صبح در خيابانهاى بهشت مى خراميد)!
6- خداوند از حوادثى كه در نزديكى او ميگذرد بى خبر است! (چنان كه در جمله 9 مى گويد صدا زد آدم كجايى و آنها در لابلاى درختان خود را از چشم خداوند پنهان كرده بودند) .
منبع: تفسیر نمونه ج 1، ذیل تفسیر آیات 34 تا 36 سوره بقره
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب