آیت الله جوادی آملی در باب عظمت قرآن کریم چنین میفرمایند:
خداي سبحان، عظمت قرآن را با تمثيلي چنين بيان ميفرمايد: (لو أنزلنا هذا القرآن علي جبل لرأيته خاشعاً متصدّعاً من خشية الله وتلك الأمثال نضْربها للناس لعلّهم يتفكرون) [ سوره حشر، آيه 21] يعني، اگر ما اين قرآن را بر كوه نازل ميكرديم، كوه با همه استحكامش، توان تحمّل آن را نميداشت و از ترس و هراس خداوندي كه گوينده اين كلام آسماني است، متلاشي ميشد. اينكه كوهِ استوار، توان تحمّل قرآن را ندارد، براي آن است كه قرآن كريم، «تجلي» ذات اقدس اله است.
در ماجراي ميقات موساي كليم و تكلم خداي سبحان با او، آنگاه كه موسي(عليه السلام) رؤيت خدا را از او تقاضا نمود، و خداي سبحان در جواب او فرمود: تو هرگز مرا نميبيني وليكن به كوه بنگر كه اگر بر جاي خود برقرار ماند، تو نيز مرا خواهي ديد. آنگاه كه خداوند بر كوه «تجلّي» نمود، كوه را مندكّ و متلاشي ساخت: (ولمّا جاء موسي لميقاتنا وكلّمه ربُّه قال رب أرني أنظرْ إليك قال لن تراني ولكن انظُرْ إلي الجبل فإن استقر مكانه فسوف تراني فلمّا تجلي ربُّه للجبل جعله دكّاًوخرّ موسي صعقاً) [ سوره اعراف، آيه 143]؛ كوه اگرچه ميتواند در نهان خود معدن بپروراند، گرچهميتواند در سينه ژرفش، سرماي سنگين يخها و برفها و تگرگها را تحمّل كند، اگرچه ميتواند در دامن خود، سيل خروشان را تحمّل نمايد، و اگرچه كوهها،ميخهايزمين هستند: (والجبال أوتاداً) [ سوره نبأ، آيه 7]، ولي تحمّل «تجلّي» و وحي ويژه خداوندرا ندارند و ثقيلبودن قرآن نيز كه فرمود: (إناسنُلقيعليك قولاً ثقيلًا) [سوره مزمّل، آيه 5]، براي همين جهت است. در اين زمينه اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در نهجالبلاغهميفرمايد: «فتجلّي لهم سُبحانه في كتابه من غير أن يكونوا رأوه» [ نهج البلاغه، خطبه 147]؛ يعني ذات اقدس اله در كتابش براي مردم «تجلّي» كرده، بدون آنكه بتوانند اوراببينند.
روايتي نيز از امام ششم(سلام الله عليه) به همين مضمون آمده است كه: «لقد تجلّي الله لخَلْقه في كلامه ولكنّهم لا يُبصرون»[ بحار، ج 89، ص 107] كه اين بيان نوراني، تعبير ديگري است از مضمون سخن علوي(عليه السلام). بنابراين، اگر كوه توان دريافت و تحمل قرآن را ندارد، براي آن است كه قرآن كريم «تجلّي» ذات اقدس اله است. و اين تمثيل كه در عظمت قرآن آمده، بيان حدّ متوسّط قرآن است؛ زيرا قرآن، مقام مكنوني دارد كه نه تنها كوه تحمّل آن را ندارد، بلكه تمام سلسله افراشته جبال و مجموعه آسمانها و زمين، از حمل آن ناتوانند كه فرمود: (إنا عرضنا الأمانة علي السَّماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الانسان إنه كان ظلوماً جهولاً) [ سوره احزاب، آيه 72]. امانت قرآن را كسي جز انسان نميتواند حمل كند، لذا روزي كه حقيقت قرآن ظهور كند: (يوم يأتي تأْويله) [سوره اعراف، آيه 53]، بساط گسترده آسمانها برچيده ميشود و مجموعه نظام موجود، به نظام ديگري تبديل ميگردد: (يوم تُبدّل الأرض غير الأرض والسَّماوات وبرزوا لله الواحد القهار) [سوره ابراهيم، آيه 48]؛ البته براي امانت الهي، مصاديق گوناگوني ياد شد، ليكن كاملترين آنها حقيقت قرآن كريم ميباشد. لازم است توجه شود كه حفظ امانت و اداي متاع اماني به مستأمن و پرهيز از خيانت در آن، كاري است بس دشوار و حضرت علي(عليه السلام)، تحمل امانت حقوقي و مالي و اداي آن را مصداق آيه مزبور دانست و محتواي آيه ياد شده را بر آن تطبيق فرموده است[نهج البلاغه، خطبه 199، بند10].
منبع: قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی
توجه: منابع معرفی شده برای آیات و احادیث در متن، به نقل از کتاب قرآن در قرآن آیت الله جوادی آملی میباشد.
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب