واژه «فرقان» در قرآن كريم به معناي چيزي است كه حقّ و باطل را از يكديگر جدا ميسازد. اين جداسازي مصاديق فراواني دارد؛ از جمله، قرآن كريم جنگ بدر را كه سبب جدايي جبهه شرك از جبهه ايمان گشت (وَمَا أَنزلنَا علي عَبْدِنَا يوم الْفُرْقَانِ يوم الْتَقَي الْجَمْعَان) مينامد. «وما أنزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان»( سوره انفال، آيه 41) چنانكه، به نيروي علمي و با گرايشي عملي كه در عقل و قلب سالكين پديد ميآيد و صحيح و ناصحيح را به آنان فهمانده و ارائه ميكند، كلمه فرقان اطلاق شده است. خداي سبحان كلام خود را فرقان مينامد؛ زيرا در پرتو روشنگريهاي آيات نوراني اين كتاب، حقّ از باطل به وضوح جدا ميشود. (تبارك الذي نزل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرا)( سوره فرقان، آيه 1)
فرقان بر دو قسم است يكي به معناي قرآن كه همان فرقان بيروني است. وديگري فرقان به معناي نيروي علمي يا گرايش عملي كه همان فرقان دروني است. و از آنجا كه قرآن، كتابي است كه پيچيده و پوشيده به حق و مصاحب آن نازل گرديده و حقّ محض است (بالحق أنزلناه وبالحق نزل)( سوره إسراء آيه 105) بنابراين، معيار تشخيص حق و باطل خواهد بود.
خداي سبحان درباره فرقان دروني ميفرمايد (شهر رمضان الذي أُنزل فيه القرآن هدي للناس وبيّناتٍ من الهدي والفرقان)( سوره بقره، آيه 185) در اين كريمه اوصاف «هدايت»، «بيّنه» و «فرقان» براي قرآن كريم ذكر شده است و سرّ اينكه (للناس) را پس از (بيّنات من الهدي والفرقان) ذكر نفرمود آن است كه همه مخاطبان قرآن يكسان نيستند. قرآن كريم نسبت به توده مردم هدايت است، چنانكه نسبت به برخي ازانسانها بيّنه و شاهد است. كسي كه راه را پيدا نكند، راهنما ميخواهد و آن كسكهراه را پيدا كرد، شاهدي ميطلبد و قرآن براي گروه اول هدايت و براي گروهدوم، كه با عقل و استدلال راه را شناختهاند، بيّنه و شاهد است.
به تعبير ديگر، قرآن كريم اثري عمومي دارد كه هدايت عامّه مردم و نشان دادن راه و جداسازي آن از چاه است و اثري خصوصي دارد كه فرقان علمي و عملي است و انسان سالك شايستگي دريافت آن را پيدا ميكند. در پرتو فرقان علمي، انسان سالك هم از نظر عقل و استدلال نيروي تشخيص مييابد و ميتواند مسائل را خوب بفهمد و هم از نظر كشف و شهود، ديده بصيرتش گشوده ميشود، نخست در خواب و سپس در بيداري، حالات خوبي نصيب او ميشود و حقايقي برايش متمثّل ميشود كه ديگران از مشاهده آنان محرومند. ثمره فرقان علمي آن است كه چنين سالكي خواه با علم حصولي و خواه با علم حضوري، توان تشخيص بين حقّ و باطل را دارد. و اگر به اين بصيرت علمي حرمت نهاد و به آنچه فهميد عمل كرد، رفته رفته فرقان عملي به او اعطا ميشود.
فرقان عملي همان گرايش قلبي به حقّ و گريز و دوري از باطل است. انس باقرآن و نفوذ معارف آن در دل و جان موجب ميشود كه انسان، زشتي و پليدي گناه را ببيند و بوي بَد گناهان، شامّه روحش را آزرده سازد؛ همانگونه كه انسان ازبوي مردار آزرده ميگردد. از اينرو در قرآن كريم آمده: (يا أيها الذين آمنوا إن تتقوا الله يجعل لكم فرقانا)( سوره انفال، آيه 29) اگر در مسير تقوا بيفتيد، خداوند به شما فرقان حق و باطل ميدهد. براي تبيين مسئله گوش دل را به روايتي از امام كاظم(عليهالسلام) بسپاريم.
از امام كاظم(سلام الله عليه) پرسيدند: فرشتگان چگونه نيّت اعمال انسان را ميفهمند و چگونه خاطرات قلبي بشر را ثبت ميكنند؟ آن حضرت فرمودند: «آيا بوي كثافات چاه و بوي عطر باغ يكسان است؟». راوي عرض كرد: نه. امام فرمود: «همانطور كه شما از بوي خوب به باغ گل پيميبريد و از بوي بد ميفهميد كه آنجا چاه متعفن است، فرشتگان نيز از بوي درون اشخاص ميفهمند كه آنها نيّت خير و ثواب كردهاند يا قصد شرّ و معصيت دارند». گناه تعفّني است كه بوي بد دارد و فرمودهاند: «تعطّروا بالاستغفار لايفضحنّكم روائح الذنوب»( خصال، ص183، ح 217؛ بحار، ج 90، ص 278)با استغفار خود را معطّر كنيد تا بوي بد گناهان رسوايتان نسازد.
كسي كه شامّه و ذائقه معنوي دارد، بوي بد معصيت را ميتواند بفهمد؛ فرقان همين است و سبب ميشود كه حسن و قبح بسياري از امور را درك كند گرچه نتواند براي آن استدلال كند. چنين شخصي كه شاگرد مكتب قرآن است و تعاليم معطّر آن را با دل و جان در خود پذيرفته، در قلبش گرايش به اموري دارد؛ نظير ميل به بعضي از غذاها يا برخي رنگها يا تنفّر از آنها كه «يدرك ولا يوصف» است، درك ميشود ولي به وصف نميآيد و قابل استدلال نيست.
البته اين فرقان و گرايش دروني از شئون عقل عملي است كه درباره آن فرمودهاند «العقل... ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان»( كافي، ج 1، ص 11، ح 3) عقل چيزي است كه به وسيله آن خداي رحمان عبادت، و بهشت و جنان كسب ميشود. پس فرقان علمي گاهي به صورت برهان حصولي است و گاهي به صورت وجدان حضوري و فرقان عملي همان گرايش به محاسن و گريز از زشتيها پس از بوييدن عطر اول و تعفّن دوم است.
منبع: کتاب «قرآن در قرآن» صص 266-263
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب