به رغم اين كه اهل تسنن اين كتاب را بعد از قرآن كريم، معتبرترين كتاب مى دانند و از مؤلف آن روايت كرده اند كه جز روايت صحيح در اين كتاب نياورده ام، صحت سند هيچيك از روايات اين كتاب براى غير اهل تسنّن قابل اثبات نيست، زيرا براى اثبات وثاقت راويان اين روايات راهى جز توثيق رجال شناسان اهل تسنن نيست و در جای خود ثابت شده است كه توثيق آنان براى غير اهل تسنن اعتبارى ندارد، همانگونه كه اين گفته بخارى كه من در اين كتاب جز روايت صحيح نمى آورم نيز بى اعتبار و غير قابل اعتماد است. چگونه مى توان به اين گفته اعتماد كرد و حال آن كه در اين كتاب از افراد زيادى كه رجال شناسان اهل تسنّن آنها را تضعيف كرده و يا بر كذب و يا حديث سازى آنان گواهى داده اند، روايت نقل كرده است؟! مظفر (محمد حسن بن محمد نجفى آل مظفّر، معروف به مظفّر، متولد (1301 ه. ق)، مؤلف الافصاح عن احوال رواة الصحاح و درر الفوائد فى شرح القواعد و دلايل الصدق لنهج الحق) در دلايل الصدق براى سقوط اعتبار صحاح سته اهل تسنن امورى را ذكر كرده و در امر چهارم، حدود 365 نفر از افرادى را كه در همه يا بعضى از صحاح سته از آنان روايت شده و در عين حال دو نفر از علماى رجال اهل تسنن با تعابيرى مانند: «كذّاب» يا «متروك» يا «هالك» يا «متهم بالكذب» يا «مجمع على ضعفه» و يا «ضعيف جدّا» آنان را معرفى كرده اند، جمع آورى كرده است. (مظفّر، محمّد حسن؛ دلايل الصدق، ج 1، صص 17- 71) و حدود 89 نفر از آنها كسانى هستند كه در صحيح بخارى از آنها روايت نقل شده و از ذهبى و ابن حجر- دو نفر از رجالشناسان معروف اهل تسنّن- نقل كرده كه بخارى در صحيحش به جماعتى احتجاج كرده كه خودش آنها را تضعيف كرده است. (دلايل الصدق، ج 1، صص 13 و 14)
در اين كتاب رواياتى وجود دارد كه حتى اگر سندش هم صحيح باشد، غير قابل قبول است، زيرا مخالف با قرآن كريم و برهان عقلى است. به عنوان مثال، ذيل آيه «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره، آيه 31) روايتى را مشتمل بر اين كه نبى اكرم، صلى الله عليه و آله، در قيامت خدا را رؤيت مى كند، آورده است، (صحيح البخارى، شرح الشمّاعى الرفاعى، ج 5، ص 331، باب 207، حديث 907) و ذيل آيه «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (نساء، آيه 40) روايتى را حاكى از اين كه همه افرادى كه خدا را پرستيده باشند، در قيامت خدا را مى بينند، آورده (صحيح بخارى، بشرح الشمّاعى الرفاعى، ص 374، باب 283، حديث 1007) و در تفسير سوره «قاف» روايتى را از نبى اكرم، صلى الله عليه و آله، نقل كرده كه با اشاره به ماه شب چهاردهم فرموده است: شما همين گونه كه اين ماه را مى بينيد، حتما پروردگارتان را خواهيد ديد (همان، ص 515، باب 484، حديث 1276)، و حال آنكه هم قرآن مى فرمايد: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» (انعام، آيه 103)؛ ديده ها او را درك نمى كنند. و هم برهان عقلى بر امتناع ديده شدن خدا قائم است. از اين رو، بطلان اين روايات قطعى است و حتى اگر سند آنها صحيح باشد، غير قابل قبول است.
همچنين در ذيل آيه «وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ» («قاف» آيه 30) سه روايت آورده است حاكى از اين كه خدا در پاسخ جهنّم كه مى گويد: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ»؛ آيا افزون بر اين هست، قدمش را بر جهنّم مى گذارد و جهنّم مى گويد: «بس است، بس است».( صحيح البخارى، بشرح الشمّاعى الرفاعى، ج 5، صص 514 و 515، باب 487، حديثهاى 1273، 1274 و 1275) اين روايات نيز مخالف با برهان عقلى قائم بر امتناع تجسّم بارى تعالى و غير قابل قبول است.
منبع: کتاب مکاتب تفسیری ج1 (بابایی)
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب