دلائل منکران امکان شناخت عمدتا چهار دلیل زیر است:
اول) مهم ترین ابزار شناخت ما حواس است و از این میان، حس بینایی از همه با اهمیت تر است و میدانیم که خطای دید، واقعیتی است انکار ناپذیر. مثلا شهاب را که یک نقطه نورانی است، به صورت یک خط ممتد میبینیم. یا مثلا اگر یک دست ما گرم و دست دیگر ما سرد باشد و هر دو را در آن واحد در آب ولرمی وارد کنیم، با آن دستی که سرد بوده احساس گرمی میکنیم و با آن دستی که گرم بوده، احساس سردی. یعنی دو احساس کاملا متضاد در آن واحد از شیء واحد در فکر ما ترسیم میشود.
دوم) تضاد و اختلاف میان دانشمندان جهان، دلیل بر این است که راهی به سوی شناخت حقایق نداریم. حتی یک انسان در حالات و شرایط مختلف ممکن است عقائد مختلفی داشته باشد.
سوم) میدانیم همه موجودات جهان در حال حرکتند و در این حرکت عمومی، همه اشیاء دگرگون میشوند حتی افکار و علوم و معارف و دانش های ما. با این حال چگونه میتوان پذیرفت که ما درباره موجودات عالم هستی و روابط آنها، شناخت صحیحی داشته باشیم در حالی که لازم است برای شناخت، یک موضوه ثابت را در نظر بگیریم؟
چهارم) جهان یک مجموعه به هم پیوسته است و شناخت یک جزء از شناخت کل نمیتواند جدا باشد و چون کل را نمیشناسیم و آمار مجهولات بسیار بیش از آمار معلومات است، پس شناخت هیچ جزئی ممکن نیست.
پاسخ:
این استدلالات را از سه راه میتوان پاسخ گفت:
اول) تمام کسانی که سخن از عدم امکان شناخت میگویند، صدها واقعیت خارجی را پذیرفته اند و با شناخت و بهره گیری از آنها به مقابله با مساله شناخت رفته اند. مانند: قلم، کاغذ، خطوط، کلمات، جملات، کتاب، کتابخانه، مخالفان، امواج صوتی، مخارج حروف و ...
دوم) استدلالات آنها هرگز امکان شناخت را نفی نمیکند. بلکه در نهایت ثابت میکند که معارف انسان محدود و گاهی آلوده به پاره ای از خطاهاست. آنها نمیتوانند انکار کنند که شهاب، وجود خارجی دارد؛ بلکه میگویند یک نقطه نورانی بیش نیست که در اثر خطای باصره به صورت یک خظ ممتد آتشین در نظر ما مجسم میشود. پس خطا در اصل وجود شهاب نیست بلکه در این خط ممتد آتشین است. از سوی دیگر وقتی آنها پای خطای حواس را به میان میکشند، مفهومش این است که ما واقعیت را با حواس دیگرمان یا طرق عقلی کشف کرده ایم و از آن پی میبریم که حس ما در فلان مورد خطا کرده است و این عین اعتراف به درستی قسمتی از شناخت هاست.
سوم) ما یک سلسله حقایق بدیهی داریم که هیچ کس آنها را انکار نمیکند. مثلا عدم امکان اجتماع نقیضین. در مقابل یک سلسله از معلومات، نظری هستند که خطا و اشتباه در آن راه دارد و تمام آنچه مخالفان میگویند، مربوط به این بخش از معلومات است.
همچنین برخی از واقعیت ها مطلق هستند و نسبیت در آنها راه ندارد؛ مثل روابط ریاضی بین اعداد یا عدم امکان جمع ضدین. و یک سلسله مفاهیم ذهنی هم داریم که با دگرگون شدن شرایط، دگرگون میشود. مثل سردی و گرمی که به یک معنا امر نسبی است نسبت به حرارت بدن انسان و اگر درجه حرارت بدن ما دگرگون شود، مفهوم سردی و گرمی نیز برای ما دگرگون خواهد شد و لذا گاه دو نفر در یک اتاق نشسته اند و یکی احساس گرما و یکی احساس سرما میکند. البته در تمام این موارد، یک واقعیت وجود دارد و آن درجه حرارت اتاق است و یک واقعیت دیگر که درجه حرارت بدن ماست. منتها برداشت سردی و گرمی، امر دگرگونی است که از مقایسه آن دو به دست می آید و قضاوت ها درباره آن متفاوت است.
به جمع فوق، بایستی واقعیت های ثابت و واقعیت های متغیر را هم اضافه کنیم و همچنین معرفت اجمالی و معرفت تفصیلی.
با توجه به توضیحات فوق، روشن میشود که دلائل منکران شناخت، در حقیقت به خاطر عدم دقت در این تقسیم بندی ها صورت گرفته است. مثلا وقتی میگویند عالم هستی یک واحد بیش نیست و اگر ما یک حلقه از آن را نشناسیم، هیچ قسمت آن را نخواهیم شناخت، در واقع معرفت اجمالی و تفصیلی را با هم اشتباه کرده اند.
منبع:پیام قرآن، ج1، صص 102 تا 107
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب