قرآن کریم:
وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً
از آنچه به آن آگاهى ندارى، پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند.
قرآن کریم، سوره اسراء، آیه 36

حدیث:
إمام عليّ عليه السلام: اتَّقُوا اللَّهَ في عِبادِهِ وبِلادِهِ؛ فَإِنَّكُم مَسؤولونَ حَتّى‏ عَنِ‏ البِقاعِ‏ وَالبَهائِمِ. أطيعُوا اللَّهَ ولا تَعصوهُ، وإذا رَأَيتُمُ الخَيرَ فَخُذوا بِهِ، وإذا رَأَيتُمُ الشَّرَّ فَأَعرِضوا عَنهُ.
از خداوند در باره بندگان او و سرزمين‏هايش پروا كنيد؛ زيرا شما حتّى در باره زمين‏ها و چارپايان نيز مسئوليت داريد. از خدا فرمان بريد و نافرمانى‏اش مكنيد، و هر گاه كار خوبى ديديد، به آن عمل كنيد، و هر گاه كار بدى ديديد، از آن روى بگردانيد.
نهج البلاغة صبحي صالح، خطبه 167، صفحه 242

داستان:
تویوتا به موقع وارد شد. دژبان 16 ساله گفت: کارت شناسایی.
حاجی گفت: همراهمان نیست.
دژبان گفت: حق ورود ندارید.
یکی از همراهان گفت: زود باش طناب رو بنداز بریم، حوصله نداریم.
دژبان با لحنی خشن گفت: بلبل زبونی میکنی؟ بیایید پایین، سینه خیز بروید تا به مقررات آشنا شوید.
حاجی به همراهان خود گفت: هر کاری میگوید انجام بدید.
از خودرو پیاده شدند. دژبان که دید حاجی یک دست ندارد، گفت: تو سینه خیز نرو؛ اما ده مرتبه بشین و پاشو.
مسئول دژبانی که در حال عبور از آنجا بود، سراسیمه به طرف دژبان دوید و گفت: بگذار وارد شوند. ایشان فرمانده لشکر است.
بیم و شرم در چهره دژبان هویدا شد. شهید حاج حسین خرازی با تبسمی دژبان را در آغوش گرفت و بوسه ای بر چهره او زد و گفت: اتفاقا وظیفه اش را خیلی خوب انجام داد.
سالنامه ترنج