هدف این نوشتار، بیان نگاه الهی و دینی به انسان است. برای این منظور ابتدا به آیات قرآن مراجعه میکنیم.
الف: خداوند متعال در ابتدای آیه 185 سوره مبارکه اعراف میفرماید:
أَ وَ لَمْ يَنظُرُواْ فىِ مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَىْءٍ ...
یعنی: آيا در ملكوتِ آسمانها و زمين و هر چه خدا آفريده، به دقّت نمى نگرند. (ترجمه تفسیر نور)
علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر این قسمت از آیه شریفه مینویسند:
« الآية قد مر كرارا أن الملكوت في عرف القرآن على ما يظهر من قوله تعالى: « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ » (يس: 83) هو الوجه الباطن من الأشياء الذي يلي جهة الرب تعالى، و أن النظر إلى هذا الوجه و اليقين متلازمان كما يفهم من قوله: «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»( الأنعام: 75)
فالمراد توبيخهم في الإعراض و الانصراف عن الوجه الملكوتي للأشياء لم نسوه و لم ينظروا فيه حتى يتبين لهم أن ما يدعوهم إليه هو الحق؟
و قوله: «وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ» عطف على موضع السماوات، و قوله «مِنْ شَيْءٍ» بيان لما الموصولة، و معنى الآية: لم لم ينظروا في خلق السماوات و الأرض و أي شيء آخر مما خلقه الله؟ لكن لا من الوجه الذي يلي الأشياء حتى ينتج العلم بخواص الأشياء الطبيعية بل من جهة أن وجوداتها غير مستقلة بنفسها مرتبطة بغيرها محتاجة إلى رب يدبر أمرها و أمر كل شيء، و هو رب العالمين.» (الميزان في تفسير القرآن، ج8، ص: 348)
یعنی:
« در سابق مكرر گذشت كه" ملكوت" در عرف قرآن و بطورى كه از آيه" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ، فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ" استفاده مى شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چيز كه بسوى پروردگار متعال است، و نظر كردن به اين طرف با يقين ملازم است، هم چنان كه از آيه" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ" اين تلازم به خوبى استفاده مى شود.
پس غرض از اين آيه توبيخ آنان در اعراض و انصراف از وجه ملكوتى اشياء است كه چرا فراموش كردند و در آن نظر نينداختند تا برايشان روشن شود كه آنچه را كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بسوى آن دعوتشان مى كند حق است.
و اينكه فرمود" وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ" عطف است بر محل سماوات، و كلمه" من شىء" بيان مى كند" ما" ى موصوله را، و معناى آيه اين است كه: چرا در خلقت آسمانها و زمين و هر چيز ديگرى از مخلوقات خدا نظر نكردند؟ و بايد نظر كنند، اما نه از آن طرف كه برابر اشياء است، و نتيجه تفكر در آن علم به خواص طبيعى آنها است، بلكه از آن طرف كه برابر خداست، و تفكر در آن آدمى را به اين نتيجه مى رساند كه وجود اين موجودات مستقل به ذات نيست، بلكه وابسته بغير و محتاج به پروردگارى است كه امر هر چيزى را او اداره مى كند و آن پروردگار رب العالمين است.»
با توجه به آیه و تفسیر آن، انسان توانایی دارد که به ملکوت آسمان ها و زمین و اشیاء نظر کند.
ب: در آیه 12 سوره مبارکه طلاق میخوانیم:
اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ عَلىَ کُلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلَّ شَىْءٍ عِلْمَا.
یعنی:
خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مى آيد تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اينكه علم او به همه چيز احاطه دارد! (ترجمه آیت الله مکارم )
مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه، در بیان تفسیر قسمت ابتدایی آیه شریفه یعنی: « اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» در تفسیر « مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ » پس بیانات چندی، نظری را عنوان میکنند که قابل توجه است؛ ایشان میفرمایند:
« ربما قيل: إن المراد بقوله: «وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» أنه خلق من الأرض شيئا هو مثل السماوات السبع و هو الإنسان المركب من المادة الأرضية و الروح السماوية التي فيها نماذج سماوية ملكوتية.» (المیزان،ج19، ص326)
یعنی:
« چه بسا گفته باشند كه مراد از جمله" وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ"، اين است كه خداى تعالى از زمين چيزى خلق كرده، مثل آسمانهاى هفتگانه، و آن عبارت است از انسان كه موجودى است مركب از ماده زمينى، و روحى آسمانى، كه در آن روح نمونه هايى از ملكوت آسمانى است.»
بنا بر این تفسیر، ارزش انسان به تنهایی مقابل با هفت آسمان است به شرطی که قدر خود و وقت خود را بداند.
قدر وقت ارنشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
(دیوان حافظ، چاپ قدسی، غزل 406)
ج: در آیه 30 سوره مبارکه بقره میفرماید:
وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً
یعنی:
(به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمين، جانشينى [نماينده اى] قرار خواهم داد. (ترجمه آیت الله مکارم)
با توجه به این آیه، انسان میتواند تا جایی رشد کند که به مقام خلیفة اللهی نائل شود. ولی به همان شرطی که در توضیح آیه قبلی بیان داشتیم. استاد قرائتی در این مورد مینویسیند:
« گرچه همه ى انسانها، استعداد خليفه خدا شدن را دارند، امّا همه خليفه خدا نيستند. چون برخى از آنها با رفتار خود به اندازه اى سقوط مى كنند كه از حيوان هم پست تر مى شوند.چنانكه قرآن مى فرمايد:«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»(اعراف/179) قرارگاه اين خليفه، زمين است، ولى لياقت او تا «قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» (نجم/9)» (تفسیر نور،ج1، ص87)
در ادامه توجه خوانندگان عزیز را به چند حدیث نورانی جلب میکنیم:
الف: در یک حدیث قدسی آمده است:
« عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي » (الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص: 710)
یعنی:
« اى بنده ام، من همه اشياء را به خاطر تو خلق كردم و تو را هم براى خودم آفريدم »
حقیقتا زبان ما از شرح این حدیث قاصر است و فقط میتوانیم به عمر تلف کرده خود حسرت بخوریم.
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت به مقام مگسی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش وه که بس بیخبر از غلغل بانگ جرسی
دوش در خیل غلامان درش میبودم گفت کای بیدل بیچاره تو یار چه کسی
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
(دیوان حافظ، چاپ قدسی، غزل 583)
ب: در حدیث قدسی دیگری آمده است:
« يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا غَنِيٌ لَا أَفْتَقِرُ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ غَنِيّاً لَا تَفْتَقِرْ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ حَيّاً لَا تَمُوتُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّيْءِ كُنْ فَيَكُونُ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ أَجْعَلْكَ تَقُولُ لِلشَّيْءِ كُنْ فَيَكُونُ » (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج90، ص: 376)
یعنی:
« اى فرزند آدم! من توانگرى هستم كه هرگز نيازمند نمى شوم. پس در آنچه به تو فرمان داده ام، از من اطاعت كن تا تو را نيز توانگرى قرار دهم كه هرگز نيازمند نشوى. اى فرزند آدم! من زنده اى هستم كه هرگز نمى ميرم. پس در آنچه به تو فرمان داده ام، از من اطاعت كن تا تو را نيز زنده اى قرار دهم كه هرگز نميرى. اى فرزند آدم! من به هر چه گويم:" هست شو"، هست مى شود. پس در آنچه به تو فرمان داده ام، از من اطاعت كن تا تو را نيز چنان گردانم كه به هر چه گويى:" هست شو!"، هست شود.»
توجه به این آیات کافی است که مقام و منزلتی که خداوند متعال برای انسان قائل است به خوبی روشن شود.
این تعالیم مقایسه شود با سخنانی که دنیاداران و دنیاخواهان در مقام تعریف انسان و کمال او بیان میکنند. مانند سخن نیچه که فضیلت انسان را در قدرت میداند. از نظر نیچه انسان ضعیف گناهى از اين بالاتر ندارد كه ضعيف است. حال كه ضعيف است، تو هم سنگى روى سرش بينداز. نيچه- كه خودش يك آدم ضد خدا و ضد دين است- معتقد است كه دين را ضعفا اختراع كرده اند، درست برعكس نظريه كارل ماركس كه مى گويد: دين را اقويا اختراع كرده اند براى اينكه ضعفا را اسير خودشان نگه دارند. نيچه مى گويد: دين را ضعفا اختراع كرده اند براى اينكه قدرت اقويا را محدود كنند، و خيانتى كه- به عقيده او- دين به بشر كرده است اين است كه مفاهيمى همچون بخشش، جود، رحم، مروّت، انسانيت، خوبى، عدالت و امثال اينها را بين مردم پخش كرده و بعد اقويا گول خورده اند و به خاطر عدالت و جود و مروّت و انسانيت مجبور شده اند كمى از قدرت خود بكاهند. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج23، ص169) یا سخن فروید اين روانكاو معروف كه همه چيز را ناشى از غريزه جنسى مى داند- علمدوستى را، خير را، فضيلت را، پرستش را و همه چيز را- به طريق اولى عشق را جنسى مى داند. (مجموعه آثار شهید مطهری،ج3،ص 508)
در این جا مجال نقد این نظریه ها و اینکه آیا صاحبان این نظریه ها تا آخر عمر خویش بر نظراتشان پایبند ماندند یا نه وجود ندارد. در کتاب های استاد شهید مرتضی مطهری رحمة الله علیه به این مطالب پرداخته شده است.
نویسنده: محمد رضا نقی پور، دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه قم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب