علامه طهرانی رحمة الله علیه در جلد 4 امام شناسی ص 36 نوشته اند که :
ابن شهرآشوب روايت كند از حبيب بن حسن عَتَّكى از جابربن عبد الله انصارى كه گفت: «حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام نماز صبح را به جماعت در مدينه با ما خواندند و پس از آن رو به ما نموده گفتند: اى مردم خدا اجر شما را در مرگ برادرتان سلمان، بزرگ قرار دهد. و در آن وقت عمامه رسول خدا را به سر بستند، و دِراعه رسول خدا را پوشيدند و قَضيب رسول خدا را به دست گرفته و شمشير او را حمايل نموده و بر ناقه غضباء كه از رسول خدا به ارث رسيده بود سوار شدند و به قنبر گفتند: از يك تا دَه بشمار،
قنبر گويد: همين كه شمردم ما در مدائن در پشت در خانه سلمان بوديم. زاذان گويد كه چون مرگ سلمان نزديك شد من به او گفتم: كه ترا غسل مىدهد؟ گفت: همان كسى كه رسول خدا را غسل داده است. گفتم: اى سلمان تو در مدائن هستى و او در مدينه است. گفت: اى زاذان چون جانم از بدنم پرواز كرد چانه و لحيه مرا ببند در آن حال صداى چيزى كه به زمين افتد خواهى شنيد. زاذان گويد: سلمان روحش از قالب تن پرواز كرد، من چانه او را بستم، در آن حال صداى چيزى كه به زمين سقوط نمايد در پشت در شنيدم. در را باز كردم ديدم أمير المؤمنين عليه السّلام است. حضرت فرمود: اى زاذان بنده صالح و عبد پرهيزگار خدا سلمان جان داد؟ عرض كردم: بلى اى آقاى من. حضرت وارد شد و رداء را از روى سلمان كنار زد، سلمان بر روى أمير المؤمنين تبّسمى كرد. حضرت فرمود: آفرين بر تو اى سلمان، چون به محضر مقدّس رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم رسيدى بگو بعد از تو امّت تو با على چهها كردند. حضرت مشغول غسل و كفن او شدند و چون بر سلمان نماز گذاردند از آن حضرت صداى تكبير شديدى شنيديم و دو نفر ديگر را ديديم كه با آن حضرت نمازمى گذارند، چون سؤال كرديم فرمودند: يكى از آنها برادرم جعفر و ديگرى خضر عليه السّلام است. و با هر يك از آن دو هفتاد صفّ از ملائكه و در هر صفّى هزار هزار ملك بودند.» (حضرت سلمان را در قبر گذاشتند و خاك بر او انباشتند و سپس به مدينه مراجعت كردند و هنوز سپيدى صبح ظاهر نشده بود). و أبو الفضل تميمى در اين قضيّه گويد:
سَمِعْتَ مِنّى يَسراً فى عَجائِبِهِ وَ كُلّ امرِ عَلِىٍّ لَمْ يَزَلْ عَجبَاً
«تو از من مقدار كمى از عجائب علىّ بن أبى طالب شنيدى، و تمام امور على هميشه عجيب بوده است.»
ادَرَيْتَ فى لَيْلَة سارَ الوَصِىُّ الَى ارْضِ الْمَدائِنِ لَمّا انْ لَها طُلِبا
«دانستى كه در يك شب وصىّ رسول خدا چون دعوت شده بود از مدينه به سرزمين مدائن آمد».
فَالْحَدَ الطُّهْرَ سَلْماناً وَ عادَ الَى عِراصِ يَثْرِبَ وَ الاصباحُ مَا قَرُبا
«پس بدن طاهر سلمان را در ميان قبر جاى داد و سپس قبل از آنكه صبح طلوع كند به سرزمين مدينه برگشت».
كَاصِفَ قَبْلَ رَدَّ الطَّرفِ مِن سَبَا بِعَرْشِ بِلْقَيْسِ وَافَى يَخْرُقُ الحُجُبا
«مانند آصف بن برخيا وصّى سليمان بن داود كه قبل از يك چشم بر هم زدن و يك مژگان بر هم نهادن از شهر سبا تخت بلقيس را براى سليمان آورد و موانع و حجابها را پاره كرد».
فِى آصِفَ لَمْ تَقُلْ ءانَتَ بَلى انَا بِحَيْدَرِ غالٍ اورِدُ الكَذِبا؟
«درباره آصف بن برخيا مگر تو تصديق نكردى ليكن مىگوئى كه من درباره أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب حيدر غلوّ كردهام و مطالب دروغ را آوردهام»؟
ان كانَ احْمدُ المُرْسَلِينَ فَذَا خَيرُ الوَصِّيّنَ اوْ كُلُّ الحَدِيثِ هَبا
«اگر آصف بن برخيا كه وصىّ سليمان است بتواند عرش بلقيس را در كمتر از يك چشم بهم زدن از شهر سبا حاضر كند پس احمد خاتم الانبياء و المرسلين است و وصىّ او كه خير الوصيّين است چگونه نمىتواند در يك شب از مدينه به مدائن آيد و برگردد؟ يا آنكه به كلّى انكار كن و بگو تمام اين مطالب قرآن و آوردن تخت بلقيس از سبا نيز سخن به مجازفه و پراكنده گوئى بوده است».
وَ قُلْتَ ما قُلْتَ مِن قَوْلِ الغُلاة فَما ذَنْبُ الغُلاة إذا قَالُوا الَّذى وَجَبا
«و مىگوئى كه اين معجزات را اهل غلوّ به على نسبت مىدهند، گناه اهل غلوّ چيست اگر احياناً حكايت از امر واقع شده و حقيقتى بنمايند».
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب
نظرات
انشاالله با خواندن این دعا در ماه صفر از بلا دور بوده حاجت روا شوید: (سبحان الله يا فارج الهمّ و يا كاشف الغم فرّج همي و يسرّ أمري و أرحم ضعفي و قلة حيلتي و أرزقنی من حيث لاأحتسب يا رب العالمين)
حضرت رسول فرمودند: هركس مردم را از اين دعا با خبر كند در گرفتاريش گشايش حاصل ميشود. انشاالله