فشارهايى كه به خاندان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد آوردند و به يگانه يادگار او «فاطمه علیها السلام» ظلم كردند خيلى زياد است. ما نمونه ای را به صورت بسیار مختصر را نقل نموده، باقى را به كتابهاى مفصّل حواله مى كنيم:
روزى كه خليفه اول بر فراز منبر نشست دستور داد تا خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها شديداً تحت مراقبت واقع شود، و متخلفين از بيعت كه در خانه على عليه السلام گرد آمده، و در حقيقت در آنجا متحصّن شده بودند از آنجا اخراج و از آنها بيعت بگيرند.
عده اى از مهاجرين و انصار- كه از طرفداران ابوبكر بودند- به در خانه آمدند.
ابن قتيبه در كتاب خود مى گويد: عمر آمد و متحصّنين را صدا زد و آنها در خانه على عليه السلام بودند كه از بيرون آمدن امتناع كردند، عمر آتش خواست و گفت: قسم به خدا، اگر بيرون نشويد خانه را با آنچه كه در آن است آتش مى زنم.
گفتند: فاطمه دختر پيغمبر درون خانه است. عمر گفت: باشد و اين مطلب را به يك روايت مفصلترى ذكر كرده و مى گويد:
عمر به ابوبكر گفت: آيا از اين متخلف بيعت نمى گيرى؟ ابوبكر به قنفذ گفت برو و به على بگو بيايد، قنفذ به خانه على عليه السلام آمد على عليه السلام فرمود: براى چه آمدى؟ قنفذ گفت:
خليفه رسول خدا تو را مى طلبد! على عليه السلام فرمود: چه زود دروغ به پيغمبر بستيد!
قنفذ آمد و جريان را نقل كرد، ابوبكر گريه آغاز كرد. عمر دوباره گفت: على را مهلت نده. ابوبكر به قنفذ گفت: برو به على بگو اميرالمؤمنين تو را مى طلبد. قنفذ آمد و پيام را رسانيد، على عليه السلام با صداى بلند فرمود: سبحاناللَّه! چيزى را ادعا كرده كه به او نمى رسد!
عمر بلند شد و با عده اى به سوى خانه على عليه السلام آمده در زدند، فاطمه صداى در را شنيد و با صداى بلند گفت:
اى پدر! اى رسول خدا، چه چيزها پس از تو از پسر ابى قحافه ديديم! مردم صداى فاطمه و گريه اش را شنيدند و برگشتند.
عمر با عده اى ايستاد و على را بيرون آورد و در پيشگاه ابوبكر حاضر نمود. گفتند بيعت كن! على عليه السلام فرمود: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: قسم به خدا گردنت را مى زنيم ....
على عليه السلام رو به قبر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نموده بانگ زد و گفت:
«يابن العم إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني».(1) ابن ابى الحديد اين قضيه را به روايت ديگر نقل كرده است.(2)
همه مورخان نوشته اند: فاطمه عليها السلام وصيت كرد كه شبانه غسل داده شده و كفن و دفن شود و احدى از آنهايى كه در حقش ظلم كردند به نماز و تشيع وى حاضر نشوند و بنا به وصيت، شبانه او را برداشته و دفن كردند.(3)
عده اى اين فجايع را كردند، و عده اى هم تماشا نمودند، و همه معذور بلكه مأجورند، زيرا همه مجتهدند و مجتهد هم معذور و مأجور است! ( اشاره به نظر علمای اهل ست در مورد اجتهاد و مجتهد!!!)
منبع: کتاب شیعه قسمت توضیحات
*******************************************************************************************************************************************************
پی نوشت ها به نقل از کتاب شیعه:
1: الامامه و السیاسه،ج1،ص13
2: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج2، ص19
3: الغدیر،ج7، صص227 و 228
رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: إذا غَضِبَ اللَّهُ عَلى امَّةٍ ولَم يُنزِل بِهَا العَذابَ، غَلَت أسعارُها، وقَصُرَت أعمارُها، ولَم تَربَح تُجّارُها، ولَم تَزكُ ثِمارُها، ولَم تَغزُر أنهارُها، وحُبِسَ عَنها أمطارُها، وسُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.
ترجمه:
هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند، قيمتها در آن بالا مى رود، آبادانى اش كاهش مى يابد، بازرگانانش سود نمى برند، ميوه هايش رشد نمى كنند، جوى هايش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
الكافي (ط - دارالحديث)، ج10، ص: 553
و آن حضرت فرمود: كسى كه كلمه «نمى دانم» را از دست بگذارد تير هلاكت بر مواضع حساس كشتنى اش نشيند.
منبع: نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، حکمت 85
شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود. از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است.
شیخ جعفر مجتهدی
پایگاه فرهنگی - مذهبی ازکی 1392 ©
کپی برداری از مطالب، با ذکر منبع مجاز میباشد
طراحی و پشتیبانی: آتروپات وب